ای کاش ما هم هنر جذب داشتیم ...
خواهر شهید ابراهیم هادی می گفت :
یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند،
عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین.
کاش مثل ابراهیم هادی هنر جذب داشتیم
ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد،
نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید.
ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد.
آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد.
ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد.
طرف نماز خوان شد ، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد ...
‼️ اگر مثل ابراهیم هادی هنر جذب نداریم ، دیگران را هم دزد تر نکنیم.