بسم الله الرحمن الرحیم
هنگامی که ابوالحسن الرضا(ع) به نیشابور رسید و خواست که آن
جا را به قصد رفتن نزد مأمون ترک گوید، راویان حدیث، گردش را گرفتند و عرض
کردند:
ای پسر پیامبر خدا، از پیش ما می روی و برایمان حدیثی که از محضرتان
فیضی بریم، نمی گویی؟!
حضرت که در کجاوه نشسته بود سرش را بیرون آورد و
فرمود:
از پدرم، موسی بن جعفر شنیدم که می فرماید:
از پدرم، جعفر بن محمّد
شنیدم که می فرماید:
از پدرم، محمّد بن علی شنیدم که می فرماید:
از پدرم،
علی بن الحسین شنیدم که می فرماید:
از پدرم، حسین بن علی بن ابی طالب شنیدم
که می فرماید:
از پدرم، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب شنیدم که می فرماید:
از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرماید:
از جبرئیل شنیدم که می فرماید:
از
خداوند جلّ جلاله شنیدم که می فرماید:
(کلمه) لا اله الا اللّه حصار من است
و هرکس وارد حصار من شود از عذابم در امان است.
اسحاق می گوید: چون شتر به
راه افتاد حضرت با صدای بلند به ما فرمود:
اما این شرطهایی دارد و من از
شرطهای آن هستم.
اللهم عجل لولیک الفرج
آمین

اعیاد شعبانیه مبارک
واله
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 16:06